دقت کردین زمانی که در یه جای تاریک وقتی چراغ و روشن می کنیم یه مرتبه چه اتفاقی می افته؟ بله، درسته! نمی تونیم چیزی و ببینیم. وقتی یکم بگذره آروم-آروم چشممون عادت می کنه و اشیاء رو می بینیم. این دقیقا اتفاقیه که وقتی یه کاری رو مداوم انجام می دیم و حواسمون به نتایج کارامون نیست رخ می ده .
ما در عمق ماجرا قرار داریم و چشم و ذهنمون درگیرِ اون چیزیه که می خوایم رقم بزنیم و حواسمون به خیلی چیزا نیست. این مواقع باید یکی باشه تا به ما تلنگر بزنه و یادآوری کنه که چی می خواستیم و هدفمون چی بوده و کجا بودیم وکجا داریم میریم.
وقتی کارهای ما تخصصی تر و حرفه ای تر می شه، جزئیاتِ بیشتری اهمیت پیدا می کنن و گاهی حتی کوچک ترین مسائل هم در روند کار تاثیر بسزایی دارن برای همینه که ما اصرار داریم که “بیشتر درمورد کارها و روش هامون فکر کنیم “ و همه چیز رو مداوم بررسی کنیم تا بتونیم موارد رو درست تحلیل کنیم.